ويرانه نه آن است كه جمشيد بنا كردويرانه نه آن است كه فرهاد فرو ريختويرانه دل ماست كه با هر نگه تو صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ريخت!به قول يه دوست:ز بس تنگ است سينه كه همين نفس مي كشد مرا...نمي داني كه چه كردي با اين دل منبيچاره دلم كه براي تو تنگ مي شود